اسمــ♥ـــس تنهــ♥ــآیی
این روز ها انسان ها تنهایی ات را پر نمی کنند
فقط خلوتت را می شکنند
فرقی نمی کنه دور و برت چقدر شلوغ باشه
وقتی از درون تنهایی …
یکی به جرم تفاوت تنهاست و یکی به جرم تنهایی متفاوت …
زندگی رقص واژگان است …
خدایا هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن
که به هر بی لیاقتی بگه عشقم !
از یک گوشه ی اتاق به گوشه ی دیگر سفر می کند …
تمام فاصله اش تا من همیشه همین قدر است …
تنهایی !
یه وقتایى حس آخرین بیسکویت
مونده تو بسته ساقه طلایی رو دارم !
شکسته و تنها …
اینجا احساس فروشی شده …
عشق اجاره ای شده …
و تنهایی هم برای ما آدم شده …
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﯾﻌﻨﯽ
ﺍﯾﺮﺍنسلت ﺭﻭ به ﺟﺎﯼ ۱۴۴ ﺑﺎ ۱۴۱ ﺷﺎﺭﮊ ﮐﻨﯽ !
آنقدر پیش این و آن از خوبی هایش گفتم که
وقتی سراغش را می گیرند شرم دارم بگویم تــنــهایــم گذاشت …
تنهایی یعنی گوشیت روی سایلنت نباشه
اما هی نگاش کنی …
تنها بودن قدرت می خواهد
و این قدرت را کسی به من داد که روزی می گفت :
تنهایت نمی گذارم !
باز بوی رفتنت مشام تنهاییم را پر کرد …
این بار مبلغ قبض موبایلم خیلی کم شده بود
اما اصلا خوشحال نشدم
عددی که تنهایی ام را به رخم می کشید
تنهایی یعنی موقعی که تنها میری لباس بخری
تو اتاق پرو از آینه بپرسی “بهم میاد ؟”
تنها که باشی آرزو میکنی
کاش یکی اسمت را صدا کند ، حتی اشتباهی …
هفت شهر عشق
شهر اول : نگاه و دلربایی
شهر دوم : دیدار و آشنایی
شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی
شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی
شهر پنجم : بی وفایی
شهر ششم : دوری و بی اعتنایی
شهر هفتم : اشک ، آه ، “تنهایی”
پیراهن تنهایی که بر تن من است
اولین هدیه عشق توست
به رسمِ عادت متشکرم
این روزها در خودم به دنبال یک کلیک راست میگردم
تا از خودم یک copy بگیرم و کنار خودم paste کنم
شاید از این تنهایی خلاص شدم…
یادش ستاره دنباله داری است که
آسمان را بین من و تنهایی قسمت می کند
تنها یک تنها میداند
تنهایی تنها درد یک تنها نیست
تنهایی تقدیر من نیست… ترجیحِ منه…
باور کن فرق بزرگیست میان کسی که
تنها مانده با کسی که تنهایی را انتخاب کرده…
تنهایی یعنی بعضی اشکای بی دلیل ، بیبهانه ، یه دفعهای ، نصف شبی
عجیب آدم رو آروم میکنه…
چه یه وجب… چه صد وجب…
تنهایی یه دنیاست!
تنهایی یعنی آدم واسه گوشیش که تو خونه جا مونده یه میس کال بندازه
که وقتی رسید خونه دق نکنه که هیچ تماس و مسیجی نداشته…
قفل هزار رمز کابوس تنهایی من
کی با سلام تو باز می شود؟
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی تا آدم گاهی آنجا جان بدهد…
مثلا آغوش تو!
تنهایی ام را دوست دارم
بوی پاک نجابت می دهد
جلد گرفته ام عشقم را با خیال و خاطره
مبادا که تا بخورد حتی گوشه ی احساسم زیر دست این همه تنهایی
این روزها برای تنها شدن کافیست صادق باشی
تنهایی یعنی منتظر هیچکس نباشی…
تنهایی همان دلتنگی نیست…
در دلتنگیها کسی حضور دارد
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد!
امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی!
من برای تنها نبودن، آدم های زیادی دور و برم دارم
آن چیزی که ندارم کسی برای “با هم بودن” است
چه تفاوت عمیقیست بین تنهایی
قبل از نبودنت و تنهایی پس از نبودنت
تنهایی یعنی یه بغض کهنه
یه چشم خیس
یه موزیک لایت
یه فنجون قهوه ی تلخ و یه پاکت سیگار
انقدر از تنهایی نترس
تو تنهایی وارد این دنیا شدی
راز این هستی چیست؟
ما چرا آمده ایم؟
کار ما نیست گذر از هستی، گذر از آدم ها
کار ما شاید پر کردن تنهایی یک دل تنها باشد
زیاد طول نمیکشد
تا بفهمى ورود هر رابطه اى نمیتواند تنهاییت را پر کند
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتر است
داشتن بعضی ها تنهاترت می کند
آدمهای تنها آزروهای کوچکی دارند
شبیه اینکه کسی در خانه را به رویشان باز کند
تنهایی را دوست دارم
بی دعوت می آید، بی منت می ماند
بی خبر نمی رود!
اگر آدمهای کره زمین تعدادشان فرد باشد
یک نفر تنها می ماند
تو رفتی و فرد تنها شده ام من
دگر تنها نیستم
مدتی ست با تو در خودم زندگی میکنم
تو دنیایی که جای آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمی خواد
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست
احمقانه تر از دوست داشتن های یک نفرِه
تنهایی های دو نفره است
دلم خوش نیست غمگینم . . .
کسی شاید نمیفهمد کسی شاید نمیداند . . .
کسی شاید نمیگیرد مرا از دست تنهایی
تو میخوانی فقط شعری و زیر لب آهسته میگویی :
عجب احساس زیبایی … ! تو هم شاید نمیدانی … !
فصل ها پشت سر هم می آیند می روند و تمام می شوند
اما تمام شدنی نیست فصلِ رفتن تو و تنهاییِ من …
چه کسی گفته که من تنهایم ؟
من ، سکـوت ، خاطرات ، بغض و اشک همیشه با همیم …
بگذار تنهایی از حسودی بمیرد !
تاکنون دوستی را پیدا نکرده ام
که به اندازه ” تنهایی ” شایسته رفاقت باشد . . .
تنهایی یعنی آرزوی مرگ کنی
تا حتی شده برای تشییع جنازت یه عده دورت جمع بشن …
دستای من سرده یعنی که من تنهام
یعنی ازت دورم , یعنی تو رو میخوام …
تکان می دهد خانه را سالی که می آید …
سرگرمیِ خوبی ست :
تو عکسِ قابت را و من قاب عکست را عوض می کنم
و آغاز می شود سال تنهایی . . .
نظرات شما عزیزان: